عاشقانه
 
عكس,اس ام اس,داستان,شعر و جملات عاشقانه


 
کلیک کن
نوشته شده در یک شنبه 2 شهريور 1393برچسب:داستان احساسی,عاشقانه, توسط عـاشق تــنـهــا

دختر :هه هه هه

پسر:چرامیخندی

دختر:به تومیخندم

پسر:یادته اون روزتوخونمون افتاده بودی به پام

التماس میکردی تا کاریت نکنم و به هیشکی نگم کاراتو؟بعد الان به من میخندی؟

دختر:هه هه هه من با حرفام خرت کردم

پسر:من خام حرفات نشدم وقتی میتونستم آبروتوببرم 

 



ادامه مطلب


نوشته شده در یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:خالکوبی عشق, توسط عـاشق تــنـهــا

www.love-pure.lxb.ir

 

 

نوشته یک پزشک:

دیروز کلینیک بودم پسری اومد اسم یه دخترو رو دستش خالکوبی کرده بود...

گفت:میخوام پاکش کنم.

پرسیدم:اسم کیه؟

گفت:اسم عشقم...میخوام پاکش کنم ی اسم دیگه بنویسم...

گفتم:مگه دوتاهم عشق میشه؟!

گفت:نه یدونس!

پرسیدم:چه عشقیه که بخاطرش درد خالکوبی تحمل کردی؟

گفت:عشقی که دیروز تو دفترخونه ازدواج با عشقش تازه فهمیدم اسمشو بهم دروغ گفته بود!




نوشته شده در جمعه 17 مرداد 1398برچسب:برنامه اندروید خرید شارژ, توسط عـاشق تــنـهــا

سلام دوستان عزیز

برنامه اندروید خرید شارژم آماده شد

از شما دوستان عزیز میخام که این برنامه رو دانلود و نصب کنید

در زیر صفحه اول این برنامه رو میتونید ببینید

http://chargefa.1000charge.com/mobile_app

 

هر چه امتیازتون بیشتر باشه شانس بیشتری برای شرکت در قرعه کشی دارید

برای راحتی کار شما عزیزان با این برنامه یک قسمت راهنما(پایین صفحه سمت چپ) قرار دادیم  که کار کردن با برنامه رو به صورت کامل توضیح دادیم

در ضمن اگر در فرآیند خرید شارژ مشکلی واستون پیش اومد میتونید در قسمت پشتیبانی به ما تیکت بزنید ومشکل رو بگید,مشکل شما در کمترین زمان ممکن بر طرف میشه



ادامه مطلب


نوشته شده در دو شنبه 16 تير 1393برچسب:داستانک,عاشقانه, توسط عـاشق تــنـهــا

یه روز یه پسر اتفاقی دوست دخترش رو تو تاکسی می بینه و می فهمه که دوستش می خواد یه حرف بهش بگه بعد تو یه کاغذ می نویسه عزیزم حرفت رو بگو دختر میگه ناراحت نمیشی پسر می گه اگه یه چیز منطقی باشه نه دختر می گهدیگه خسته شدم و می خوام با یه پسر دیگه دوست شم پسر می گه این حرف آخرته دختره می گه آره بعد پسره یه چیز تو کاغذ می نویسه و می ده به دختره و پیاده می شه به محض پیاده شدن تصادف می کنه و در جا تموم می کنه دختر در حالی که سر جنازه پسر گریه می کرده یاد نوشته پسر میفته و از کیف درش میاره و بعد می بینه نوشته............

اگه یه روز ترکم کنی می میرم

عشق بزرگ ترین دروغ دنیاست




نوشته شده در دو شنبه 26 خرداد 1393برچسب:داستان جدید عاشقانه, توسط عـاشق تــنـهــا

  داستان جدید عاشقانه و خواندنی اندکی صــبــر

دم در بزرگ دادگاه که رسید حس بدی همه ی وجودش رو فرا گرفت.

شاید نباید اینقدر تند می رفت.شاید بهتر بود کمی بیشتر صبر می کرد.یاد آخرین روز دعواشون افتاد.اون روزها خیلی کم طاقت شده بود.

 

ادامه ی داستان در ادامه ی مطلب



ادامه مطلب


نوشته شده در جمعه 16 خرداد 1393برچسب:دریا, توسط عـاشق تــنـهــا

 

ﮐﻔﺶ ﮐﻮﺩﮐﻲ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺮﺩ . ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﯼ ﺳﺎﺣﻞ نوﺷﺖ :

ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺩﺯﺩ ...



ادامه مطلب


نوشته شده در پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:دليل دوست داشتن, توسط عـاشق تــنـهــا

یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید

چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم

تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستم داری؟

چطور میتونی بگی عاشقمی؟


 
 



ادامه مطلب


نوشته شده در شنبه 4 آذر 1391برچسب:عشق يعني,عشق چیه,عشق چیست,داستان عاشقانه, توسط عـاشق تــنـهــا

سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟

 هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و
 

 گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟

 لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟

 



ادامه مطلب


نوشته شده در چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:فرجام عشق مشترک, توسط عـاشق تــنـهــا

    

توی ژاپن: جوان اولی از عشق جوان دومی نسبت به دختر محبوبش متاثر میشه و خودکشی می کنه جوان دومی هم از مرگ همنوع خودش اونقدر اندوهگین میشه که خودکشی می کنه بعدش برای دختر ژاپنی هم چاره ای جز خودکشی نیست .

توی اسپانیا: مرد اولی توی دوئل ، مرد دومی رو از پای در میاره و با زن محبوبش به آمریکای جنوبی فرار می کنن .

توی انگلستان: دو تا عاشق...



ادامه مطلب


نوشته شده در چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:اهداي قلب, توسط عـاشق تــنـهــا

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…

چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:

سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)

دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم…

 



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 61
بازدید هفته : 160
بازدید ماه : 421
بازدید کل : 218463
تعداد مطالب : 186
تعداد نظرات : 89
تعداد آنلاین : 1

کد حرکت متن دنبال موس

جاوا اسكریپت

تمامی حقوق این وبلاگ و از اینجور چیزا برای این وبلاگ محفوظ است |باز نویسی شده توسط : شارژفا
  • وی مارکت
  • تیم بلاگ
  •